تموم شد:)

آقاجون قشنگمهنوز هدیه ی تولدی که برام ریخته بودی تو حسابمه...هنوز پول هایی که دادی تو فرودگاه برای خودم خوراکی بخرم باهامه...هنوز خاطراتت همه جا هست ... بوی ادکلنت از یادم نمیره ... مامان امشب گفت بعد رفتنم افتادی دنبال کارهای پاسپورتتون تا بتونی بیای اینجا پیش من ... دلم خیلی شکست... جات همیشه تو قلبمه آقاجون مهربونم ... برای احساس آرامشی که ۲۳ سال بهم دادی ممنونم به خاطر تمام خوبی هات و تمام خاطرات قشنگی که برامون ساختی...من ۲۳ ساله شدم و فردای تولدم تنهامون گذاشتی...دلم برای شوخی ها و خنده هات خیلی تنگ میشهبرای عینکت که همیشه مارو صدا میکردی برات بیاریم...برای اینکه بیام ازت سوال ریاضی و هندسه بپرسم... برای اینکه بیای مدرسه دنبالم و پیش همه ی بچه ها پز بدم که آقاجونم اینقدر خوشتیپه ...تا همیشه ی همیشه دوستت دارممرسی که آقاجون من بودی. تموم شد:)...ادامه مطلب

راه دادن بعضیا به زندگیم اشتباه محض بود.اما الان دیگه رسما 7 ماهه که نیست و خیلی وقتا دیگه یادم هم نمی افته.چون درگیر کارای مهاجرتمم و میدونم که یه روز بالاخره ازش تشکر می کنم که رقت و گذاشت بهترین روزارو برای خودم بسازم.

Hayat yeniden baslayacak...:)

تموم شد:)...

بهترین روزهای عمرم رو دارم زندگی میکنم و بالاخره به چیزی که میخواستم رسیدم.البته هنوز ادل راهم و این برای من به معنی پایان راه و به دست آوردن هر چیزی که میخواستم نیست.خیلی بزرگتر شدم، خیلی مستقل تر شدم.بالاخره از گوشه ی اون اتاق اومدم بیرون و این حس آزادی رو با هیچی عوض نمیکنم.از این به بعد هم اگر کسی بخواد تو ادامه ی مسیر قشنگی که واسه خودم ترسیم کردم همراهم بیاد قدمش روی چشم ولی دیگه چیزی از کسی گدایی نمیکنم.

تموم شد:)...

نمیدونم این عوان رو قبلا انتخاب کرده بودم یا نه، ولی خوب عنوان دیگه ای برای این پست به نظرم نرسید.زندگی جدیدم رو رواله،مشغول درس و کار و کلا زندگی ام.استقلالی که پیدا کردم از همه لحاظ برام شیرینه و وقتی برمیگردم و خودمو با گلنوش پارسال مقایسه میکنم میبینم که چه قدر بزرگتر و پخته تر شدم.مهاجرت واقعا آدم رو میسازه خصوصا اگر تنهایی مهاجرت کرده باشی.( چون با خانواده باز به هر حال تقریبا همون آش و همون کاسه اس و تو وابسته ی اونا میمونی)هوا هم اینجا دیگه گرم شده و هر روز صبح که پامیشم و پنجره رو باز میکنم هوای بهاری میخوره تو صورتم و با خودم میگم چی شد که من لایق این زندگی شدم؟چی شد که به اینجا رسیدم و چه خوب که به اینجا رسیدم.گاهی وقتی از خواب بلند میشم باورم نمیشه اینجام...باورم نمیشه 8 ماهه ایران نیستم...چه زود گذشت و چه خوش گذشت!با این که کرونا شرایط رو برای هممون سخت تر کرده و ممنوعیت ها نمیذاره درست حسابی زندگی کنیم ولی باز هم هر وقت یادم میفته که ایران نیستم واقعا خوشحال میشم.میدونی،اینجا گرسنگی کشیدم،سرما کشبدم،استرس کشیدم،از خوابم زدم تا پاشم برم سرکار،بارها و بارها احساس تنهایی کردم از ته ته ته قلبم و گریه کردم ولی همش اون قدر شیرینه که به خودم بابت اینکه دارم زندگی خودمو میسازم افتخار میکنم. تموم شد:)...ادامه مطلب

خوب خوب! میبینم که یکسال گذشته و من هیچی ننوشتم...خوب سرم خیلی شلوغ بود خیلی اتفاقا افتاد خیلی غوض شدم...چون دوباره اعتماد کردم و زمین خوردم ولی اینبار قوی تر پا شدم...شکست خوردن تو رابطه فقط همون بار تموم شد:)...ادامه مطلب

امروز اول ژانویه است...20 سالمه و سال 2020 هم شروع شده و شاید بشه کمی خرافاتی بود و این رو به فال نیک گرفت! امسال دیگه نمیخوام بذارم آدم های بی لیاقتی که هیچ وقت نمیفهمن من چه قدر دوسشون دارم وارد زند تموم شد:)...ادامه مطلب

20 سالگیم خیلی متفاوت شروع شد...من دیگه اون دختر با موهای قرمز و صورتی بلند که همیشه چتری داشت نیستم...دیگه لباس های دخترونه دوست ندارم و نمیدونم چرا...دیگه دلم نمیخواد آهنگ بذارم برقصم...خیلی خیلی خی تموم شد:)...ادامه مطلب

عشق چيز خيلي خوبيه

همين

كم شرط و شروط بذاريم براش

تموم شد:)...

جدا چرا موقع تشكيل اين دنيا ماده و پاد ماده همو خنثي نكردن و چرا ما الان هستيم؟ قاعدتا نبايد ميبوديم 

That’s the question 

تموم شد:)...

نسبت به كسايي كه تمايلي به با تو بودن ندارن بي تفاوت باش

 

تموم شد:)...